نمیدونم کجاست؟!!!!!!!
اولین خصوصی رو دیدم ولی به نظرم برای درخواست مدیریت هم خصوصی بودیم ولی الان پیامی نبود!
این پست رو ارسال میکنم تا پیدا بشه
شایدم خودم بعدا این پست رو ویرایش کنم
پس فعلا باشه........
نمينويسم،
چون ميدانم هيچ گاه نوشتههايم را نميخواني،
حرف نميزنم،
چون ميدانم هيچ گاه حرفهايم را نميفهمي،
نگاهت نميکنم،
چون تو اصلا نگاهم را نميبيني،
صدايت نميزنم،
زيرا اشکهاي من براي تو بيفايده است،
فقط ميخندم،
چون تو در هر صورت ميگويي من ديوانهام
دیشب..نیمه های شب .... یهو با صدای پیامک گوشیم از خواب پریدم....
نمیدونم چرا مطمئن بودم خودتی...!
تودلم فریاد زدم
بالاخره گشتی شمارمو پیداکردی..
.
.
.
.
.
.
.
ولی دخترخالم بود!!!
واقعا از لحظه شنیدن نواخت گوشیم تا وقتی فهمیدم تو نیستی
توی اون بازه ی زمانی
باز هم به معجزه بودن تو
و به اعجاز حضورت ایمان اوردم
معجزه تویی که میتونی حال و روز منو تو یه ثانیه با یک پیامک عوض کنی....
معجزه اون پیامکه که صدای اومدنش حالمو دگرگون کرد
چه حــــــــــــالی داشتم....
چه حس دلپذیری
سلام زهرا جون ..خوش آمدی ولی بابا دمت گرم!از پشت به مادرزنا خنجر میزنی؟؟
1391/08/1 - 22:04از قدیم که میگفتن زبون مادر شوهر